سفارش تبلیغ
صبا ویژن

احمد کاشانی اگرچه امروز نامی ناآشنا برای رسانه‌هاست اما در روزهای آغازین انقلاب اسلامی به همراه شهید دکترآیت مخالفی سفت و سخت برای بنی‌صدر و ملی‌گراها بود. احمد کاشانی در گفت‌وگویی که می‌خوانید برای اولین بار به روایت حضور دکترآیت در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری پرداخته است.

شما دو ماه مانده به پیروزی انقلاب از زندان آزاد می‌شوید، در این فاصله آرایش سیاسی کشور را چگونه می‌دیدید، تا چه حد مبارزه برای کسب کرسی‌های قدرت جدی شده بود؟


در آن زمان بنی‌صدر را به گستردگی مطرح می‌کردند، همراهی ایشان با امام و آمدن وی با پرواز انقلاب بهترین تبلیغ برای وی به حساب می‌آمد. اجازه بدهید یک خاطره را هم اینجا ذکر کنم تا شخصیت این آدم روشن‌تر بشود. وی در دانشگاه صنعتی شریف سخنرانی گذاشته بودند که اتفاقاً من هم آنجا بودم، بنی‌صدر حرف‌های شعاری و عوام فریبی مطرح می‌کرد، در آن ایام جامعه اسلامی ایران کلیاتی را مطالعه می‌کرد از جمله کنارگذاشتن سران نظام قبلی و توجه به شئونات اسلامی نظیر همین درخواست‌هایی که امروز در کشورهای عربی مطرح می‌شود از این جمله نوعاً‌خانم‌ها تمایل بسیاری به حجاب پیدا کرده بودند.

من با گوش خود فلسفه حجاب را از زبان ایشان شنیدم که اسلام حجاب را واجب کرده چرا که موی زن اشعه‌ای دارد که برای چشم مرد ضرر دارد و این دلیل حرمت آن است. این شخص از روی گنده‌گویی اظهار فضل می‌کرد، متأسفانه آن روز عام مردم نفهمیدند در همان ایام هم مناظره‌هایی را صدا و سیما پخش کرد که مناظره وی با مارکسیست‌ها شهرت و محبوبیت بنی‌صدر را دو چندان کرد اما در رابطه با مناظره باید تصریح کرد که طرف مقابل مناظره بنی‌صدر گروهی بدنام و منفور بود و به نظر من عمداً بسیار سبک حرف می‌زدند.

بابک زهرایی می‌گفت کشاورزی مملکت دو روزه درست می‌شود، حالا هر کس روبروی او مقاومت کند، شخصیت پیدا می‌کند. آنچه که در این بین مهم است، آن است که رسانه‌‌ها یکی از تأثیرگذارترین مسائل اجتماعی- سیاسی هستند. حالا باید پرسید چگونه روزنامه وابسته به دربار بنی‌صدر را لانه می‌کند؟! بعد از انقلاب باز هم رسانه‌ها روی ایشان متمرکز می‌شوند و به نوعی بنی‌صدر به مردم تحمیل شد.

در انتخابات ریاست جمهوری اعضای بیت امام از آقای اشراقی تا دیگران همگی از بنی‌صدر حمایت کردند، علت این حمایت‌ها چه بود؟

خب همانطور که گفتید این حمایت‌ها وجود داشت لذا من به علت عدم ارتباط با آنها از انگیزه‌های آنها اطلاع صحیحی را در دست ندارم اما آنچه روشن است این است که نظر شخص امام با اینها تفاوت داشته است چرا که امام قسم می‌خورد که با انتخاب وی موافق نبوده همچنین امام بخوبی با جریان‌های سیاسی آشنا بوده، است و شناخت ریشه‌های فکری بنی‌صدر موجب عدم تمایل امام به این چهره شده است.

 شما در اولین انتخابات ریاست جمهوری به چه کسی رأی دادید؟

شما می‌دانید چه کسانی کاندیدا بودند.

خب با توجه به رابطه دوستی شما و شهید آیت حتماً به ایشان متمایل بودید؟

اصلاً ستاد انتخاباتی شهید آیت را من اداره می‌کردم. در آن ستاد، افراد معدود با امکانات محدود فعالیت می‌کردند. درس عبرت آن انتخابات این بود که وقتی در کشوری تحول بزرگی رخ می‌دهد لزوماً آنهایی که با فداکاری از خود گذشتند به قدرت نمی‌رسند بلکه آنهایی که از طریقه‌های مختلف حمایت می‌شوند گاهی قدرت را قبضه می‌کنند.

شهید آیت همچون بنی‌صدر در مجلس خبرگان قانون اساسی بود. جالب آن‌که پایه‌گذار و حامی اصل ولایت فقیه در قانون اساسی شهید آیت بود، این در حالی است که یکی از مخالفان وی بنی‌صدر بود. با وجود خورشید تابانی همچون امام خمینی کسی تردیدی به رهبری ایشان نداشت و خود امام هم بزرگ‌ترین حامی ولایت فقیه بودند.

شهید آیت کسی هست که از این اندیشه امام حمایت می‌کند به نحوی که وقتی شهید بهشتی در واکنش به سؤالاتی درباره تضاد دموکراسی و ولایت فقیه برای پاسخگویی شهید آیت را به پشت تریبونی دعوت می‌کند حال جای سؤال است که چطور فردی که با مهم‌ترین اصل قانون اساسی مخالف است می‌شود رئیس‌‌جمهور؟!

جالب آن است که بنی‌صدر در تبلیغات ریاست جمهوری خود بارها اعلام می‌کند که من به اهل ولایت فقیه رأی مثبت داده‌ام و مشکل ندارم و حتی درخواست ضمانت اجرایی این اصل را می‌کنند، چطور رسانه‌ها و خواص در برابر این ادعای دروغ سکوت کرده بودند؟ شهید آیت در تبلیغات انتخاباتی خود رسماً می‌گوید کسانی که امروز در صحنه انتخابات حضور دارند همگی مخالف اصل ولایت فقیه بودند.

شما خودتان در زمان تبلیغات تا چه میزان برای آیت شانس پیروزی را متصور بودید؟

هیچی، 10 درصد. مطمئن بودم که رأی نمی‌آورد چرا که وی هیچ کس را نداشت در آن شرایط تنها تبلیغات وسیع رسانه‌ای و فشار خارجی کار می‌کند. مثلاً بنی‌صدر به دیدار امام در قم رفت و بعد از بیرون آمدن از منزل ایشان گفت که "من اعلام کاندیداتوری می‌‌کنم" خب این افراد از هر نردبانی استفاده می‌کنند، برای آنها مهم نیست از چه ابزاری استفاده می‌کنند تنها هدف برای این افراد مهم است و هدف هم چیزی نیست مگر به دست آوردن قدرت.

از نظر من این نوع نگاه برای یک رجل سیاسی سبک است. امروز به دست آوردن کرسی ریاست در کشور ما لوث شده است. خوب است من بگویم که آن روزی که ما در مجلس بودیم، احساس می‌کردیم اگر جایگاه خود را بشناسیم، جنگ ما سخت‌تر از جنگ آشکار و نظامی است. راجع‌به امام گفته می‌شود که امام گامی را هم جهت به دست آوردن مرجعیت برنداشت. کسانی که می‌خواهند کاری را انجام دهند برای به دست آوردن قدرت خود را به آب و آتش نمی‌زنند.

 یعنی مردم باید به آنها اقبال نشان بدهند؟

بله، بنی‌صدر شاخصه همین نوع نگاه قدرت محور است. چطور این حرف بنی‌صدر به یک‌باره تبدیل به موج خبری می‌شود. خدا شهید آیت را رحمت کند، او می‌گفت: «سرمایه ما فداکاری است و آمده‌ایم تا با فداکاری به مقصدمان برسیم و مقصد ما پیروزی حقیقت است نه کسب قدرت». ایشان به هر حال کاندیدا شد و اکثریت وابسته به جریانی بودند، در حالی که آیت حمایت هیچ گروهی را به همراه نداشت. آیت می‌گفت: «در نجف‌آباد بچه‌ها چاله‌ای می‌کندند و هر کس یه گلوله‌ای داشت که در یک چاله می‌انداخت، می‌گفت الان این چاله‌ها هر کدام متعلق به جریانی است و در هر کدام که مردم گلوله‌ شان را بیندازند به اسم آن سیاست تمام می‌شود نه آن مردم.» به هر حال امکانات مشخص و کوچکی داشتیم.

چه تعداد پوستر چاپ کردید؟

تنها دو نوع پوستر سیاه و سفید در حد محدودی چاپ شد.

یادتان هست چقدر هزینه تبلیغات کردید؟

هیچ، شاید نزدیک 2 هزار تومان؛ نشان به آن نشان که ایشان در نهایت انصراف دادند و در انتخابات شرکت نکردند.

به نفع کسی انصراف دادند؟

نه، هیچ کدام‌شان را قبول نداشت، البته اگر جلال‌الدین فارسی در عرصه رقابت باقی می‌ماند اصلاً آیت جلو نمی‌آمد اما به علت شبهه در ایرانی‌الاصل بودن ایشان و حذف وی دیگر کاندیدای شاخصی وجود نداشت که مورد تأیید آیت باشد. به هر حال مشهورترین افراد بنی‌صدر و حبیبی بودند.

حبیبی بعد از حذف جلال‌الدین فارسی به نوعی مورد حمایت حزب قرار گرفت...

حبیبی با بنی‌صدر سوابق طولانی را داشت، هر دو عضو و دانش‌پژوه مؤسسه‌‌ای بودند که احسان نراقی مسئولش بود؛ گویا در سفر به اسرائیل هم هر دو با هم به آنجا سفر کرده بودند.

چرا بعد از حذف جلال‌الدین فارسی به عنوان کاندیدای حزب جمهوری اسلامی، این حزب حسن آیت ر که خود جزو شورای مرکزش بود، معرفی نکرد و در نهایت حبیبی را معرفی کرد؟

سؤال بسیار خوبی را مطرح کردید که چرا آیت با این همه سابقه و حضورش در صحنه کنار گذاشته می‌شود و عنصری وابسته به جریان سیاسی غیرمذهبی معرفی می‌شود. خب جناب آقای حبیبی شخصاً وابسته به جبهه ملی و نهضت آزادی بود و آن تشکیلات سنخیتی با حزب جمهوری اسلامی نداشتند. باید شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی پاسخگوی این سؤال باشند اما تجزیه و تحلیل من این است که اصولگرایان واقعی همیشه مخالف دارند. این مخالف‌ها بیشتر مواقع خودی‌ها هستند، خودی‌هایی که ماهیت‌شان را رو نمی‌کنند ولی وابسته هستند نظیر میرحسین موسوی. فردی که در حزب بود ولی از هرگونه کارشکنی برای شهید آیت فروگذاری نمی‌کرد. افراد فرصت‌طلب هم نمی‌توانند با اصولگرای واقعی کنار بیایند. به قول شهید آیت این افراد عضو حزب باد هستند. اصولگرایان وقتی به جایی دست پیدا کنند با ملاک‌های مردمی شایسته سالاری را حاکم کرده ولی سیاست‌بازان اینها را دوست ندارند چون این افراد معامله بلد نیستند.

اصولاً در حزب جمهوری اسلامی چه کسانی مخالف شهید آیت بودند؟

نزدیکان میرحسین موسوی با آیت مخالف بودند. در کنگره دوم حزب عده‌ای همراه آقای موسوی انتخابات شورای مرکزی را تحریم کردند و آقای‌هاشمی هم از اینها حمایت کرد. این افراد نظیر آقازاده، کمالی و... همیشه به دنبال میرحسین موسوی بودند. جالب آن است که بعد از حذف آقای جلال‌الدین فارسی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که بالغ بر 24 نفر بودند منهای 2 نفر همگی از آیت حمایت کردند.

البته بر اساس خاطرات آقای محلاتی، جامعه مدرسین آقای حبیبی را انتخاب کردند!

درست ماجرا اینگونه است که بعد از حذف جلال، آنها شور می‌کنند و از شناختی که از دیانت آیت دیده بودند بر مبنای حمایت جانانه آیت از اصل ولایت فقیه او را انتخاب می‌کنند. بعداً چند تن از اعضای حزب به قم می‌روند و جامعه مدرسین را قانع می‌کنند که حبیبی را معرفی کنند. خب حبیبی نفر دوم شد.

البته با فاصله فاحش.

بله و این یک شکست دوجانبه برای حزب بود. در مبارزات سیاسی بعضی مواقع شکستی که به موجب حمایت از چهره سالمی باشد، خود گرچه به شکست بینجامد ولی نقطه عطفی برای پیروزی بعدی است اما حمایت حزب از حبیبی موجب دو شکست شد، چرا که حبیبی اصلاً معتقد به ساختار فکری حزب نبود. بعدها هم وی را کنار گذاشتند تا این‌که موسوی نخست‌وزیر شد و وی را به عنوان وزیر دادگستری معرفی کرد.

جالب آن‌که وزیر دادگستری قبل از بازنگری قانون اساسی جایگاه بسیار بی‌ارزشی داشت به حدی که اولین وزیر دادگستری دولت شهید رجایی به نام آقای احدی بعد از مدتی استعفا کرد و رفت؛ چرا که معتقد بود وزیر دادگستری رابطی بدون اختیار است که تازه باید در مقابل مجلس هم پاسخگو باشد ولی آقای حبیبی به این پست چسبید. دکتر اسرافیلیان و موحدی ساوجی حتی با این مسئولیت کوچک وی هم مخالف بودند چرا که سوابق وی در حمایت از مجاهدین خلق و دفاع از نهضت آزادی برای نماینده‌ها خوشایند نبود به نحوی که حبیبی هیچ سنخیتی با خط امام نداشت. به هر حال‌هاشمی از وی حمایت کرد.

بعداً هم که معاون آقای‌هاشمی شد.

بله

آیت قبلاً عضو حزب زحمتکشان بوده که مسئولش مظفر بقایی بود. آیا از سوی دو طرف تلاشی شد که در انتخابات ریاست‌جمهوری این حزب از آیت حمایت کند؟

من به عنوان مسئول ستاد ایشان چنین تلاشی را ندیدم چرا که آن حزب هم اصولاً حزب وسیعی نبود. تنها تعدادی از خواص در تهران، اصفهان و کرمان فعالیت می‌کردند. اصلاً به آن مراحل هم نرسید که مذاکره‌ای صورت پذیرد.

شخص مظفر بقایی چطور؟

نه مرحوم دکتر بقایی بعد از انقلاب حضور فعالی در سیاست نداشت. حتی تلاش هم نکرد. حتی شدیداً امثال بازرگان که به دنبال سهم‌خواهی بودند انتقاد هم می‌کرد. امثال سلامتیان در مخالفت با اعتبارنامه آیت از همین حربه استفاده می‌کردند و از یک چهره هیولا ساخته و آن چهره را مرتبط با دشمن خود می‌کنند اما آیت در دفاع از خویش درایت خویش را به اثبات می‌رساند.

شما در انتخابات مجلس از حوزه نطنز و قمصر انتخاب شدید. آیا دفتر هماهنگی همکاری‌های رئیس‌جمهور با مردم هم در حوزه شما کاندیدایی داشت که شما با او رقابت کنید؟

درست می‌فرمایید. این دفتر سعی می‌کرد در حوزه‌های مختلف نامزدهایی را معرفی کند و روزنامه انقلاب اسلامی هم سعی می‌کرد تا 11 میلیون رأی آقای بنی‌صدر را پشتوانه رأی کاندیداهای مورد نظرشان قرار دهند.

آیا موافق به ارائه لیست واحدی ‌شدند؟

در شهرستان‌ها افرادی معرفی می شد مثلاً در حوزه‌ای که من انتخاب شدم آقایی به نام امیرحسینی بود که اهل ساوه بود ولی زمینه‌ای پیدا نکرد. همان زمان هم ما مخالفت خود را با بنی‌صدر پنهان نمی‌کردیم. لذا جوسازی عظیمی کرده بودند که اینها با رئیس‌جمهور منتخب مردم و امام مخالفت می‌کنند در حالی که وظیفه ما ابراز عقیده و نقد بود.

حضرتعالی در لیست حزب جمهوری بودید؟

نه، مستقل بودم. دلیلش هم این بود که در آن حوزه یکی از کاندیداها به نام خانم نیره گرجی حضور داشت که اهل نطنز بود و از زنان مؤمنه سابقه‌دار و مرتبط با حزب جمهوری بود، حتی نماینده مجلس خبرگان قانون اساسی از طرف حزب هم بود؛ لذا با وجود آن‌که اعضای شورای مرکزی حزب را می‌شناختند با توجه به حضور ایشان تصمیم بر این شد که حزب از کسی حمایت نکند که سرانجام رقابت ما به دور دوم کشید که من در نهایت پیروز شدم. بعد از کاندیدا شدن آیت در انتخابات اول ریاست جمهوری ما با تعدادی از دوستان مشورت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که از نظر اقبال عمومی شانسی برای آیت متصور نیست، امام هم حرفی زده بود که...

رجانیوز